دهی است از دهستان میانکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد که در 36 هزارگزی جنوب اردل و متصل به راه عمومی شلیل به ویلان واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 398 تن است. آب آن از چشمه تأمین می شود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و ذغالسوزی و صنایع دستی زنان قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان میانکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد که در 36 هزارگزی جنوب اردل و متصل به راه عمومی شلیل به ویلان واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 398 تن است. آب آن از چشمه تأمین می شود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و ذغالسوزی و صنایع دستی زنان قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
تفسیر خصی الکلب است و آن بیخی باشد، مانند خصیهالکلب و هر زوجی بر هم چسبیده یکی بزرگ و دیگری کوچک، اگر مرد بزرگ آنرا بخورد و با زن جماع کند فرزندنرینه آرد و اگر زن کوچک آنرا خورد مادینه. خشک آن قطع شهوت کند و تر آن مقوی باه باشد و عربان آنرا قاتل اخیه گویند بواسطۀ آنکه آنها دو بیخ اند مانند دوزیتون بر هم چسبیده که یک سال یکی فربه و دیگری لاغرمیشود و سال دیگر آنکه فربه بود لاغر و آنکه لاغر بودفربه میگردد. (برهان) (آنندراج). دارویی شبیه به گند روباه که اکنون به سعلب معروف است و به تازی خصیهالثعلب نامند. (ناظم الاطباء). خصی الذئب. ثعلب. خصیهالثعلب. سحلب. بوزیدان. مستعجله. عروق بیض. شاطریون
تفسیر خصی الکلب است و آن بیخی باشد، مانند خصیهالکلب و هر زوجی بر هم چسبیده یکی بزرگ و دیگری کوچک، اگر مرد بزرگ آنرا بخورد و با زن جماع کند فرزندنرینه آرد و اگر زن کوچک آنرا خورد مادینه. خشک آن قطع شهوت کند و تر آن مقوی باه باشد و عربان آنرا قاتل اخیه گویند بواسطۀ آنکه آنها دو بیخ اند مانند دوزیتون بر هم چسبیده که یک سال یکی فربه و دیگری لاغرمیشود و سال دیگر آنکه فربه بود لاغر و آنکه لاغر بودفربه میگردد. (برهان) (آنندراج). دارویی شبیه به گند روباه که اکنون به سعلب معروف است و به تازی خصیهالثعلب نامند. (ناظم الاطباء). خصی الذئب. ثعلب. خصیهالثعلب. سحلب. بوزیدان. مستعجله. عروق بیض. شاطریون
آش گندم را گویند که حلیم باشد. (برهان) (آنندراج). هریسه. (ناظم الاطباء) : شوربا چند خوری دست به گندم با زن که حلیم است برای دل و جان افکار. بسحاق اطعمه
آش گندم را گویند که حلیم باشد. (برهان) (آنندراج). هریسه. (ناظم الاطباء) : شوربا چند خوری دست به گندم با زن که حلیم است برای دل و جان افکار. بسحاق اطعمه
دهی است از دهستان هندمینی بخش بدرۀ شهرستان ایلام که در 100000 گزی خاور ایلام وکنار راه مالرو صیمره واقع شده است. هوای آن گرم و سکنه اش 50 تن است. آب آن از چشمۀ بهرام خانی تأمین می شود. محصول آن غلات، حبوب و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) پنج فرسخ میانۀ شمال و مغرب دیر است (از دهات بلوک دشتی فارس) . (فارسنامۀ ناصری گفتار2 ص 212)
دهی است از دهستان هندمینی بخش بدرۀ شهرستان ایلام که در 100000 گزی خاور ایلام وکنار راه مالرو صیمره واقع شده است. هوای آن گرم و سکنه اش 50 تن است. آب آن از چشمۀ بهرام خانی تأمین می شود. محصول آن غلات، حبوب و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) پنج فرسخ میانۀ شمال و مغرب دیر است (از دهات بلوک دشتی فارس) . (فارسنامۀ ناصری گفتار2 ص 212)
فکنده سر. کنایه از مراقبه کردن باشد. (از برهان). بدین ترکیب صفت است و معنی مصدری برای آن درست نیست. در حال مراقبه، کنایه از خجل و منفعل و شرمنده نیز هست. (برهان). سرافگنده. رجوع به سرافگنده شود
فکنده سر. کنایه از مراقبه کردن باشد. (از برهان). بدین ترکیب صفت است و معنی مصدری برای آن درست نیست. در حال مراقبه، کنایه از خجل و منفعل و شرمنده نیز هست. (برهان). سرافگنده. رجوع به سرافگنده شود
دیدن گنده پر کافر را، دلیل بر دنیا بود و مسلمان را، دلیل بر مال حلال است و دیدن گنده پر کافر را، دلیل بر مال حرام کند. اگر دید با گنده پری مجامعت نمود، دلیل که مراد دنیائی حاصل شود. محمد بن سیرین
دیدن گنده پر کافر را، دلیل بر دنیا بود و مسلمان را، دلیل بر مال حلال است و دیدن گنده پر کافر را، دلیل بر مال حرام کند. اگر دید با گنده پری مجامعت نمود، دلیل که مراد دنیائی حاصل شود. محمد بن سیرین